محل تبلیغات شما

تابستون امسال ، تابستونی بود که به معنای واقعی ، درگیری و مشغولیت رو توی این رشته ای که انتخاب کردم ، احساس کردم ، و مساله ی مهم و قابل توجه این هست که این چیزی که تجربه کردم ، تازه بخش کوچکی از درگیری ذهنی و کاری ای هست که در آینده قراره زندگیم رو تحت تاثیر قرار بده.فارغ از همه ی اینا ، بخش فشرده ی داخلی هم تموم شد و من ، الان تقریبا به نیمه ی تعطیلات خودم رسیدم! پریشب ، موقع پیاده روی به رضا گفتم هیچ وقت فکر نمی کردم که توی زندگیم ، به یه تعطیلات تابستونی دو هفته ای قانع بشم ، و خب ، بعدا از این هم کمتر خواهد بود!

خلاصه این که داخلی تموم شد ، و الان چند روزی هست که برگشتم خونه ، شب ها رو روی بهارخواب میخوابم ، در مسیر نسیم خنک کویری ، زیر سقف آسمون ، در حالی که آندرومدا ، درست بالای سرم قرار میگیره نیمه شب!

کتاب خرمگس ، اثر اتل لیلیان وینیچ رو شروع کردم چند روزیه.فک کنم شنبه بود که با ریحانه و رضا رفتیم کتابخونه استاد احمد آرام ، جلد چهارم ژان کریستف رو پس دادم و دو تا کتاب کودک برای ریحانه گرفتم و خرمگس رو که رضا گفت کتاب خوبیه  ، برای خودم. و الان هم مشغول خوندنش هستم . کتاب خوبیه ، و یه جورایی من رو یاد کنت مونت کریستو میندازه!







مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها